English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3899 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pearlies U جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
hawkers U فروشنده دوره گرد وجار زن
hawker U فروشنده دوره گرد وجار زن
course of dealing U دوره خرید و فروش
badger U دوره گرد خرده فروش
badgering U دوره گرد خرده فروش
badgers U دوره گرد خرده فروش
badgered U دوره گرد خرده فروش
coster U میوه فروش دوره گرد
costermonger U سبزی فروش دوره گرد
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
door to door selling U فروش کالا بصورت دوره گردی
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover. U برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
career U دوره
border U دوره
termed U دوره
careered U دوره
session U دوره
he has run his race U دوره
bordered U دوره
bordering U دوره
pool U دوره
periods U دوره
terming U دوره
pools U دوره
instar U دوره
circuits U دوره
contemporary U هم دوره
contemporaries U هم دوره
perimeters U دوره
setting up U دوره
stadia U دوره
stadium U دوره
stadiums U دوره
edges U دوره
perimeter U دوره
sets U دوره
rhythm U دوره
to have ones fling U دوره
careering U دوره
circuit U دوره
careers U دوره
term U دوره
pooled U دوره
set U دوره
rhythms U دوره
edge U دوره
rimless U بی دوره
coursed U : دوره
cycled U دوره
peripheries U دوره
outlined U دوره
periphery U دوره
periodicity U دوره
felloe U دوره
courses U : دوره
outline U دوره
course U : دوره
outlines U دوره
outlining U دوره
cycles U دوره
felly U دوره
cycle U دوره
rim U دوره
period U دوره
phase U دوره
one's d. U دوره
rims U دوره
epoch U دوره
epochs U دوره
phased U دوره
compass U دوره
reviewal U دوره
Ice Age U دوره یخ
era U دوره
eras U دوره
phases U دوره
sessions U دوره
term U دوره انتصاب
course U دوره مسیرتیراندازی
blocking period U دوره وقفه
the a of infancy U دوره بچگی
return interval U دوره بازگشت
cycle time U زمان دوره
duty cycle U دوره کار
schooltime U دوره تحصیلی
termed U دوره انتصاب
basic course U دوره مقدماتی
term of maintenance U دوره نگاهداری
testing time U دوره ازمون
termtime U دوره تحصیلی
short period U دوره کوتاه
senescence U دوره سالخوردگی
conducting period U دوره رسانایی
pedlar U دوره گرد
pedlars U دوره گرد
contract period U دوره قرارداد
sexennium U دوره شش ساله
on probation U در دوره ازمایشی
quarter [year] U دوره سه ماهه
quarterly period U دوره سه ماهه
biennium U دوره دوساله
three-month period U دوره سه ماهه
continous cycle U دوره بی وقفه
short term U دوره کوتاه
critical period U دوره بحرانی
termtime U دوره تصدی
coursed U دوره مسیرتیراندازی
tempering cycle U دوره بازپخت
budget period U دوره بودجه
caird U دوره گرد
courses U دوره مسیرتیراندازی
cheap jack U دوره گرد
critical period U دوره شاخص
snakebite U دوره بدشانسی
colportage U دوره گردی
crier U دوره گرد
tours U یک دوره مسابقه
revolutions U یک دوره کامل
revolution U یک دوره کامل
ages U دوره عصر.
age U دوره عصر.
tournament U یک دوره مسابقه
tournaments U یک دوره مسابقه
trochoid U دوره گرد
trivium U دوره نخستین
trimester U دوره سه ماهه
number of cycle U تعداد دوره ها
house party U دوره خانگی
house-parties U دوره خانگی
house-party U دوره خانگی
stretches U خط ممتد دوره
stretched U خط ممتد دوره
stretch U خط ممتد دوره
touring U یک دوره مسابقه
Ice Age U دوره یخبندان
cycle U دوره گردش
cycled U دوره گردش
encompassing U دوره کردن
encompasses U دوره کردن
encompassed U دوره کردن
encompass U دوره کردن
innings U دوره تصدی
cycles U دوره گردش
meeting U یک دوره مسابقه
meetings U یک دوره مسابقه
tour U یک دوره مسابقه
hucksters U دوره گرد
huckster U دوره گرد
toured U یک دوره مسابقه
career U دوره زندگی
tip circle U دوره نوک
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
time period U دوره زمان
period U دوره زمان
itinerant U دوره گرد
action period U دوره کنش
strolling U دوره گرد
advance course U دوره عالی
time span U دوره زمان
advanced course U دوره عالی
the rim of a wheel U دوره چرخ
the iron age U دوره بی رحمی
the iron age U دوره ستمگری
refractory period U دوره بی پاسخی
rimmed U دوره دار
processes U دوره عمل
process U دوره عمل
career U دوره رسمی
careered U دوره زندگی
careered U دوره رسمی
careering U دوره زندگی
careering U دوره رسمی
careers U دوره زندگی
careers U دوره رسمی
fiscal year U دوره مالی
fiscal years U دوره مالی
triennium U دوره سه ساله
transition period U دوره انتقال
transition period U دوره گذار
adolescence U دوره جوانی
to serve apprenticeship U دوره شاگردی
to run over U دوره کردن
terming U دوره انتصاب
duty factor U دوره کار
financial period U دوره مالی
period of roll U دوره تناوب
reviews U دوره کردن
recurrence interval U دوره تناوب
Recent search history Forum search
1tink and grow rich
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1life cycle ceremonies
1rite de passage
1Newton's Original Experiment to test the Universality of Gravity (1680's) a) Used a large (normal) pendulum with different substances as the weight. b) If the E.P. is correct, then the period of oscil
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
2مفعول
2In order to be interesting you have to be mean
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com